سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ شخصی تو و من
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  محمد[2]
 

این وبلاگ , دفترچه خاطراتی است که از تاریخ ششم اردیبهشت 87 افتتاح شده است .

   نویسندگان وبلاگ -گروهی
  پیوند دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 56
کل بازدید : 361333
کل یادداشتها ها : 158

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 87/6/27 ساعت 10:55 ص توسط رویا


 

 

 

 

 

 

 

برایت دعا می کنم ...

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم

 و تو برایم دعا کن ابر چشم هایم همیشه برای تو ببارد

دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم و تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم

 دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد همیشه از حرارت  عشق گرم باشد و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست توگره ندهم

 من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

 برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم که بال هایشان هرگز محتاج مر

هم نباشند من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی پس برایم دعا کن ، دعا کن که خورشید

 آسمان زندگیم هیچگاه  بدون تو غروب نکند 



  



نوشته شده در تاریخ 87/6/23 ساعت 11:6 ص توسط رویا


 

 

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 87/6/18 ساعت 12:44 ع توسط رویا


آسمان وقف نگاهت گل من، ‌مانده ام چشم به راهت گل من،

 هر کجا هستی و باشی گویم، که خدا پشت و پناهت گل من...    



  



نوشته شده در تاریخ 87/6/18 ساعت 10:24 ص توسط رویا


عاشق               عاشق تر

نبود در تار و پودش     دیدی گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@@  نبودش  @@@@@@@@@@

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه

فقط  خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ،  داره از درو دیوارش غم

عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت

نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش

حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای

سیاه پوشن ،  چراغ  خونه خوابیده  توی  دنیای خاموشی :  دیگه ساعت رو

طاقچه شده کارش فراموشی ،  شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی

باره  اگر چه ابر سیاه :  تو که  نیستی  توی  این خونه ،  دیگه  آشفته

بازاریست، تموم  گل ها  خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از

رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت

گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو

به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری

گفتم که تو می دونی،سرخاک

تو می میرم ، ولی

تا لحظه مردن

نمی گیرم

دل از

تو

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 87/6/17 ساعت 11:29 ص توسط رویا


امروز روز توست

امروز برایت زیباترین گلهای دنیا را

  خواهم آورد هر چند تو مهربانتر از همه آنهایی

همیشه به قداست چشمان تو ایمان دارم چه کسی چشم های تو را رنگ کرده است؟

چه وقت دیگر  گیتی تواند چون تویی رابیافریند

 فرشته ای فقط در قالب یک انسان !

فقط ساده می توانم بگویم :

عزیزم تولدت مبارک



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ